جناب آقای پوتین، رئیسجمهور محترم روسیه
بعنوان یک ایرانی ورود شما را به خاک شهیدپرور ایراناسلامی خیرمقدم عرض میکنم. گفتم «شهید» یاد زمان جنگ ایران و عراق افتادم. همان جنگی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بزرگترین تامین کننده تسلیحات جنگی عراق در طول هشتسالش بود. شما احتمالا بعنوان یک مامور کا.گ.ب در آلمان شرقی آن زمان را خوب بیاد میآورید. من هم بعنوان یک آدم یکلاقبا ترس و وحشتی را که جنگندههای اهدائی شما به صدامحسین ملعون مرحوم!!! در میان مردم ما ایجاد میکرد هروقت که جنگ به بمباران شهرها و غیرنظامیها میکشید، خوب بیاد دارم. شوخی ملیحی بود که با ملت ایران میکردید دیگر.
صحبت صدامحسین شد. بیچاره چه مفتی مفتی گیر دست آمریکای جهانخوار افتاد. بر پدر آمریکا لعنت که هرچه شما عز و چز کردید که «بابا ما با عراق کلی بده بستان داریم، کلی طلبکاریم، یک وقت نزنی زیر و رو کنیاش»، آمریکا گوش نکرد و شد آنچه نباید میشد. البته شما هم لطف کردید و تا روزهای آخر قبل از جنگ به برادر صدامحسینتکریتی اطمینان خاطر دادید که «ما گوشی دستمان است، نترس و نهراس که آمریکا هیچ کاری نمیتواند بکند. قرص و محکم سرجایت بنشین که ما «داریم»ت». طلفک چقدر به شما اعتماد داشت.
نه که خیال کنید لطف شوروی در فروش اسلحه به اعراب در دهه پنجاه و شصت میلادی برای مبارزه با اسرائیل را از یاد بردهام، ابدا. خداوند خیر و نعمت و ابهت بدهد به شما که کشورهای مستقل برای حفظ استقلالشان ناچار باشند مثل گذشته یا به دامن شما بیافتند و علیه آمریکا شعار بدهند یا به دامن آمریکای خبیث بیافتند و شما را امالخبائث بدانند.
آقای پوتین عزیز،
یک معلم تاریخ داشتیم در مدرسه که درمورد کارهای بدی که روسیه در زمان قاجار در ایران کردهبود در کلاس داد سخن میداد. همان بهتر که از مدرسه اخراجش کردند. برود گم بشود که حالیاش نمیشد که همه بدبختیها و زجرها و استثمارها و ستمها و قراردادهای ترکمانچای و گلستان و تقسیم ایران به دو منطقه شمال تحت نظر روسیه و جنوب تحت نظر انگلستان را میتوان در گذر زمان از یاد برد.
میدانم که یک عده یاوه سرا که مخالف عظمت ایران اسلامی با همکاری حضرتعالی هستند دادشان در میآید که «بابا چطور است که غائله آذربایجان و حزب دموکرات آذربایجان و اعلام استقلال آذربایجان ایران و چاپ اسکناس مستقل از سوی «جعفر پیشهوری» (لابد در زیرزمین خانهشان و نه در مسکو!) همه و همه قابل چشمپوشی و اغماض است ولی کودتای آمریکا و انگلیس علیه حکومت ملی دکتر مصدق باید تا قیام قیامت بیاد ما بماند؟ اصلا چگونه است که ورود ارتش سرخ شوروی در حوالی سال ۱۳۲۵ به خاک ایران را کسی بیاد ندارد ولی پول دادن «کرومیت روزولت» به یک مشت قدارهبند و فاحشه را همه با جزئیات مینیاتوری و رنگ پیراهن فلان سیاست مدارهنوز در حافظهها دارند؟».
شما آقای پوتین خودتان را با این مزخرفات که اینها میگویند ناراحت نکنید. نادان هستند دیگر. اگر دانا بودند که نمیپرسیدند «چرا حزبتوده ایران که یک سرش در آخور مسکو بود در زمان کودتا از دولت ملی ایران حمایت نکرد؟» یا بدتر از آن درباره طلاهای امانتی دولت ایران آن زمان نزد روسیهشوروی سوال میپرسند. به ایشان رو بدهید خواهند گفت «آمریکا که حداقل بعد از جنگ جهانی دوم پرچم خودش را بر فراز خاک کشوری به اهتزاز در نیاورد بعنوان بخشی از خاک آمریکا، جهانخوار است ولی شوروی که میخواست انقلاب ناز و لطیف کمونیستیاش را به سرتاسر جهان صادر کند و به آذربایجان ایران لشگر کشید و کشورهای حوزه دریای بالتیک را ضمیمه خود کرد جهانخوار نیست؟». اصلا ولشان کنید که جواب ابلهان را بعدا همانگونه که به آن خانم خبرنگار در روسیه پاسخ دادند (دادید) سرفرصت میتوانید بدهید. عجلهای در کار نیست.
خلاصه به سرزمین من خوشآمدید. قدمتان برروی چشم. ما و شما میتوانیم با هم جلوی آمریکای کثافت بایستیم. شما فقط به ما اسلحه بدهید و در شورای امنیت از ما حمایت کنید تا ما آمریکا را به درون خاک خودمان بکشیم و مثل صمدآقا که انگشتش را توی چشم عینالله باقرزاده میکرد ما هم ابتدا انگشتمان را توی چشم جرجبوش خبیث بکنیم و بعد که مملکتمان را حسابی برایمان شخمزدند دستهایمان را به شما بدهیم تا حافظ استقلال ما بشوید بر علیه آمریکا و کمکمان کنید تا همه چیز خراب شده در جنگمان را از شما چهارلاپهنا بخریم. خداوند برکت بدهد به اقتصاد شما.
شک ندارم که روزی روزگاری خواهد آمد که به یمن الطاف شخص شما یا جانشینان شما نیروگاه اتمی بوشهر بهراه خواهد افتاد. میدانم که یک تاخیر هفت هشت ده ساله بالاخره پیش میآید. عباسآقا بقال که سه کلاس درس خوانده میگفت که اتوبوس شرکت واحد هم تاخیر دارد، نیروگاه که جای خود دارد. مطمئن هستم اگر نه من، که روزی نوادگان من خانههایشان را با تکنولوژی «هسته»های حضرتعالی روشن و گرم میکنند. دیر و زود دارد سوخت و سوزش هم خیالی نیست. فدای یک تار موی یار کرملین نشین.
میدانم که زیاد نوشتم و حوصله حضرتت را به سر بردم. دست خودم نیست. مشعوفم که آمدهای به کلبه ما تا درباره یک وجب آب بدردنخور و تقسیم آن با ما و دیگران مذاکره کنی. دمت گرم. کارت خیلی بیست است. آقائی کردی و اکنون که جناب آقای دکتر احمدینژاد دارند «حق مسلم ما» را زیر سایه شما از آمریکا میگیرند خاک پا تکاندی بر سر دریای خزری که حق مسلم ما نیست. برش دار و برو. با همه نفت آن و هرآنچه صید و خاویار و این چیزها در آن هست. چه کسی به نفت نیاز دارد وقتی نیروگاه اتمی داریم؟
اصلا گفتهاند که «خاک» ایران قابل معاوضه و بده بستان نیست. دریای خزر اولا آب است و ثانیا کف آن یک مشت ماسه و شن و لجن است، نه خاک. ما حاضریم برای «خاک» وطن و «مرز ایران» در غرب کشور صدهزار صدهزار کشته بدهیم، برای «فارس» یا «عربی» بودن خلیجی در جنوب کشورمان بمب گوگلی و پتیشن درست کنیم و داد و بیداد نمائیم، هفت جد و آباد آنانی که فیلم ۳۰۰ را ساختند جلوی چشمشان بیاوریم، ولی درباره آب یا گِل وطن در شمال آن حرف چندانی نزنیم . همهاش مال خودت. «خزر» را برای کنار دریا رفتن و ویلا ساختن میخواهیم که آن هم مطمئن هستم شما آنقدر بزرگوارید که این مقدارش را دیگر به ما میدهید.
خلاصه حضرت پرزیدنت ولادیمیر خان پوتین اعزالله مقامک، برای چانهزنی درباره مرز آبی این قویترین کشور خاورمیانه خوش آمدی. ما و شما ندارد که. «این یک گندم مال من هرچی که دارم مال تو». نوش جانتان. یک موقعی در زمان جوانی ابوی اینجانب، خلق الله زمینهای تهرانپارس (در تهران) را «سنگانداز» میفروختند. یعنی هرکس که میخواست میآمد و هرچقدر زور در بازو داشت جمع میکرد و ریگی میانداخت که بُرد آن میشد یک ضلع زمینش. چهار ضلعش را اینگونه تعیین میکردند. شما هم هرچقدر قدرت دارید سنگ را دورتر بیاندازید در آب خزر. خدا قوت.
الاحقر
خودم
اکتبر 16, 2007 در 6:16 ق.ظ.
مرسی! مثل همیشه جامع و مانع
اکتبر 16, 2007 در 8:57 ق.ظ.
عالی
اکتبر 16, 2007 در 9:05 ق.ظ.
نه شرقی ! نه غربی ! امیدوارم کل دریایی خزر رو ببره ولی واقعا جلوی جنگ رو بگیره.
ولی متاسفانه مردم کشور خرس همیشه خفته جور دیگه ای هستند.می گیرند ، قول می دن
ولی کو عمل؟!
اکتبر 16, 2007 در 9:39 ق.ظ.
PUTIN GO HOME
WE Don’t change your sucking nuclear power with CASPAIN sea
اکتبر 16, 2007 در 11:00 ق.ظ.
سلام دوست عزیز متن خوبی بود
من هم مطلبی در همین راستا نوشتم خوشحال میشم مطالعه بفرمایید
اکتبر 16, 2007 در 2:08 ب.ظ.
اصلا تقصیر این تاریخ نویس های اجنبی است که شما را منحرف کرده اند، چه کسی گفته روسیه با ما بد بود، آنکه شما گفتید شوروی بود که البته الان ما با اعقاب آنها رفیق گرمابه و گلستان هستیم و با هوگو جون فالوده می خوریم، قبل از آن هم رژیم ستم شاهی تزاری بود که خوشبختانه مثل رژیم قبلی ایران از بین رفت. پس این روسیه آن روسیه قدیم نیست فقط تقصیر این آمریکای جهانخوار است که 200 سال گذشته همیشه یک دولت داشته و رییس جمهورش 200 سال زندگی کرده.
———————-
کمال عزیز
دقیقا درست میگوئی. همه عوض میشوند الا آمریکا که آدم و حوا را هم آمریکا وسوسهکرد با سیبهائی که در لاسوگاس عمل میآوردند!
اکتبر 16, 2007 در 3:18 ب.ظ.
[…] بدهد به بازویتان ( وبلاگ نگاهی دیگر، نگاه ما ) جناب آقای پوتین، خوش آمدید؛ خدا قوت بدهد به بازویتان جناب آقای پوتین، رئیسجمهور محترم […]
اکتبر 16, 2007 در 3:53 ب.ظ.
پوتین پسر ناخلف
اکتبر 16, 2007 در 6:29 ب.ظ.
بازی کثیفیست سیاست
اکتبر 16, 2007 در 10:10 ب.ظ.
طولانی است. حتما میخوانم سر فرصت.
اکتبر 17, 2007 در 9:44 ب.ظ.
چاکریم.
اکتبر 18, 2007 در 11:53 ب.ظ.
–
Your Link here:لینک شما در اینجا
پوتین- روسیه و رژیم جمهوری اسلامی Putin, Russia & Islamic Regime in Iran
http://www.persiancultures.com/news/Putin/and_iran.htm
سر افراز باشید All the best
http://www.PersianCultureS.com پرژن کالچرز دات کام
–