دختري جوان به دليل مشکلات روحي، رواني در ايستگاه مترو نواب دست به خودکشي زد. (لینک به خبر سایت تابناک – لینک به این خبر در بالاترین)
به آن عبارت «مشکلات روحی، روانی» در متن خبر خوب دقت کنید. مسلم است هرکس که دست به خودکشی میزند باید دچار مشکلات روحی، روانی باشد تا این کار را بکند. گفتن این قضیه مشکلی را حل نمیکند. خبر آن است که بگوئی مثلا به دلیل نداشتن اجاره خانه یا فرضا طلاق این آدم دچار مشکلات روحی، روانی شد و خودکشی کرد. مسلم است که آدم معمولی جامعه (=عاقل) دست به خودکشی نمیزند. ابتدا یک سری فشار در جامعه یا خانواده روی فرد میآید که این فشارها فرد را دچار مشکلات روحی، روانی میکنند بعد طرف میرود بلائی به سر خودش میآورد. این چه طرز ارسال خبر است؟
مارس 2, 2009 در 2:43 ب.ظ.
سلام (یه موقع به من سر نزنی )
فکر کنم باید می نوشت:
دختری خودش را احتمالا بخاطر «مشکلات روحی، روانی» کشت .
چرا که در مملکت ما این اتفاق یک اتفاق نادر است و یک جوان یا باید دیوانه باشد یا در اثر یک اتفاق کشته شود .
کدام مملکت را می شناسید که تا این اندازه به فکر جوانش باشد.
مارس 3, 2009 در 5:34 ق.ظ.
به نظر من کسی که تو ایران از دست این حکومت دچارمشکلات روانی نشود حتماً دیوانه است. وگرنه آدم عاقل نمیتونه اینهمه فجایع رو ببینه و سالم و بیخیال از کنارش رد بشه!!!!!!!!!
مارس 3, 2009 در 5:44 ق.ظ.
azky ta hala in masoolin pasokh goo shodeand.shoma che tavaghoati darid.
مارس 3, 2009 در 11:52 ق.ظ.
آفرین. خوب بود. فقط اینکه «آدم معمولی جامعه (=عاقل) » یعنی آدمی که مشکلات روحی داره دیوان است ؟ ؟؟
—————–
شاهین عزیز
قربان محبت تو. عنایت دارید به من. در مورد آدم عاقل باید عرض کنم که متاسفانه «دیوانه» بودن به هرکس که از «نرم» های جامعه ما پیروی نکند اطلاق می شود. اگر من خواستم مثلا هر روز هنگام رفت و آمد به سر کار با هدفونم فرضا «متالیکا» گوش کنم آنوقت من «دیوانه» هستم از نظر باقی که مثل بچه آدم ساکت و صامت در مترو نشسته اند.
در مورد «آدمی که مشکلات روحی دارد» مطلقا قصدم توهین نبود که خودم از میان همین جماعت دارای مشکلات روحی هستم. باز متاسفانه اگر کسی قدری از نظر روحی شکسته شد و یا نیاز به یاری متخصص داشت در جامعه ما به او سریعا انگ «دیوانه بودن» می زنند. در آن متن کوتاه و مختصر مفید نتوانستم بیشتر از این از دید انصاف نگاه کنم. ببخشید من دچار افسردگی کلینیکی را.
دیوانه آن مردمانی هستند (منظورم چند میلیونی ناقابل است البته) که آنقدر به عاقلان خودشان فشار وارد می کنند تا آن بخت برگشتگان هم مثل خود ایشان دیوانه شوند.
با تشکر فراوان
محمد
مارس 3, 2009 در 5:23 ب.ظ.
سلام
بی اجازتون لینکتون کردم
—————
جیمز عزیز
به من افتخار دادی لینک من را در وبلاگت گذاشتی. به دلیل اینکه آدم قانعی نیستم و باز هم هرچه دوستان لطف کنند من بیشتر می خواهم، بقصد افزودن افتخاری که به من دادی من هم لینک تو را در بخش «دوستان عزیز» خواهم گذاشت تا باز هم بیشتر افتخار کنم.
با تشکر فراوان
محمد
پ.ن: راستی به شما یک عذرخواهی بابت اینکه کامنت تان را سیستم اسپم تشخیص داده بود بدهکارم. ببخشید. شرمنده شما هستم. تا دیدمش به بخش عادی منتقلش کردم.
مارس 4, 2009 در 10:46 ق.ظ.
این نظر شما کاملا غیر روانشناسی وناشی از عدم مطالعات کافی شماست.همه انسانها در عصر امروز به نوعی با مشکلات
روانی دست و پنجه نرم می کنند حتی شما که خود را عاقل می پندارید!و وضع شما به این دلیل حادتر است که از مشکلات روانی خود بی خبرید.اینکه زیر قطار نمیروید یاخودکشی نمی کنید دلیل بر مشکلات روانی نداشتن یا عاقل بودنتان نیست.توصیه من اینست که با مشاوره با یک روانشناس تحصیلکرده و قابل خودتان را بیشتر بشناسید.
——————
سرکار پریسا خانم عزیز و محترم
متشکرم که نظرتان را بی پرده بیان فرمودید. در عین حال باید بگویم که ظاهرا توضیح من پای کامنت بالائی را نخواندید. در توضیح قضیه باید عرض کنم که بنده مدتی در تهران بخاطر بیماری روانی تحت درمان بودم. بستری نبودم اما تحت درمان روانپزشک قرار داشتم. همین ده دوازده سال پیش بود. درمانم را هم ادامه ندادم (به دلائلی کاملا شخصی). ادعای عاقل بودن از هرکه قابل پذیرش باشد از من یکی نیست.
کاملا با شما هم عقیده هستم که شمار زیادی از مردم جامعه ما زیر فشارهای شدید روحی و روانی قرار دارند.
با تشکر فراوان
محمد
مارس 8, 2009 در 4:55 ب.ظ.
[…] ققنوس میخونیم در باره ی دلایل خودکشی. دختري جوان به دليل […]
مارس 10, 2009 در 11:15 ب.ظ.
سلام
آمار دقیق میخواین بیاین پیش من! :دی
این مریم خانوم دوست دوست من بود!
از بیخ مامان و بابا یتیم و خودشم یتیم!
با برادر و زن برادرش میزیست!
که خب معلومه باهاش برخورد خوبی نداشتن و از خونه شوتش کرده بودن بیرون و ….!
اونم تو حماقت کم نذاشت و اینکارو کرد!
کاری که کذت هم به فکرش نیافتاد هیچوقت! :دی
بگین کی این خبرو زده من از خجالتش درآم شخصا! :دی
آخه یه چنتا دوست خبرنگار دارم! بازم :دییییییی
————————————-
دراژه عزیز
من واقعا نمی دانم چه بگویم. وقتی این پست را می نوشتم اصلا یک درهزار هم احتمال نمی دادم کسی که این مرحومه را بشناسد گذارش به اینجا بیافتد. عجب دنیای کوچکی است و عجب وقتی رعد و برق به آنطرف دهکده ما می زند به خانه ما نزدیک است. عجب عجب عجب.
اصلا نمی دانم چه بگویم. اگر کسی از دوستانش را می شناسید از قول من تسلیت بگوئید خدمت شان. هیچ حرفی ندارم برای گفتن. امان از زندگی، امان از مرگ، امان از حوادث، امان از آدم ها. شرمنده شما. حالم اجازه نمی دهد چیزی بگویم. متشکرم که لطف کردید و نظرتان را بیان فرمودید.
با تقدیم احترام
محمد