لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

امیدوار بودم با انتخاب اوباما همه چیز تمام شود و مردم برگردند سر کار و زندگی‌شان و همانگونه که از اوباما یک celebrity ساختند مثل پاریس هیلتون همانگونه فراموشش کنند و به فکر خرید آخر سال میلادی‌شان باشند و اوضاع نابسامان اقتصادی آمریکا. اما اینگونه نشد. از زمان انتخابات تا کنون کمتر روز و کمتر ساعتی است که شما صفحه اول «یاهو» را باز کنید و در آن خبری از اوباما یا مربوط به اوباما در آن نباشد. ظاهرا وضع بد اقتصادی آمریکا هم مزید بر علت شده و مردم چشم‌ امید‌شان به او است. اخبار پر است از خبرهای مربوط به سگ خریدن او تا نحوه لباس‌ پوشیدن زنش تا حال و روز آن دخترکی که بعنوان Obama girl مشهور شده بود تا ملاقات اوباما با فلان مقام کاخ سفید تا مدیریت بحرانش در زمان رکود اقتصادی.

متاسفانه جامعه آمریکا دارد در اوباما یک جیمزباند یا سوپرمن می‌بیند، یک قدیس که قدرت همه‌کاری را دارد و از خطا و اشتباه مصون است. جرج بوش شده است چوپان دروغگو و اگر بگوید «آمریکا همسایه مکزیک و کانادا است» همه دادشان در می‌آید که «نخیر اصلا اینگونه نیست و آمریکا از شمال با برزیل هم‌‌مرز است و از جنوب با مغولستان». در همین حال اوباما دارد تبدیل می‌شود به «گوگل» یا «ویکی‌پیدیا»؛ منبع یا مرجعی که تمام جواب‌ها را دارد و هر‌آنچه می‌گوید حجت است. رنگ ماست در آمریکا و در بخش‌های بزرگی از جهان متمدن نه سیاه است و نه سفید. مردم منتظر هستند ببینند اوباما برای ماست چه رنگی را بیان می‌کند و همان می‌شود رنگ ماست، خلاص!

این برای ما ایرانی‌ها اصلا خبر خوبی نیست. جرج بوش می‌گفت غنی‌سازی را متوقف کنید تا با هم مذاکره کنیم. ایران هم نمی‌کرد و به دلیل منفور بودن شدید جرج بوش وی امکان هیچ‌ مانوری در مقابل ما را نداشت. حالا اوباما آمده می‌گوید با ایران مذاکره خواهد کرد. طبعا ایران دیگر نمی‌تواند عشوه بیاید که نه ما مذاکره نمی‌کنیم. وقتی ایران رفت سر میز مذاکره آنوقت است که اوباما می‌تواند نظرات خودش را به ایران دیکته کند. طبیعی است که ایران زیر بار نخواهد رفت. اما این‌بار قضیه فرق می‌کند. از دید جهانیان این‌بار ایران آن ایرانی نیست که جلوی جرج بوش کثافت جنگ‌طلب قلدر ایستاده. این‌بار ایران دارد از حرف «قدیس اعظم!» باراک‌ اوباما سر می‌پیچد و هر آنقدر که این «مصلح بزرگ!» و «مرد خیرخواه بشریت!» نشانه‌های مثبت به ایران می‌فرستد باز ایران سر حرف خود ایستاده است.

هنوز چشم‌های مردمی که در آمدن اوباما اشک شوق ریختند خیس است و احتمالا شب دراز است و این چشم‌ها به علامت شوق همچنان تا ماه‌ها خیس خواهند ماند. این اشک‌های شوق، چشم‌های جهانیان را بر روی هر جنایتی که آمریکا در هر کجای جهان بکند خواهند بست. این است که مقامات کشورمان از روی کار آمدن اوباما تا این حد دلخور هستند. تا به‌حال ما «مظلوم» بودیم در چشم جهانیان اما از الان به بعد نقش‌ها در نظر جهانیان عوض خواهند شد. ببینیم «حسین آقا»* چه در انبان مارگیریش برای ما ایرانیان دارد.

——————
* منظور «باراک حسین اوباما» است.

2 پاسخ to “لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی”

  1. سروش Says:

    مطمئنا فرد بزرگیه و یحتمل کارهای مفید و بزرگی در دنیا انجام خواهد داد اما عوام هم کار خودشون رو میکنن

  2. Lord Voldemort Says:

    مسلما اگه ایران ریگی به کفش نداشت در مقابل اینهمه درخواست و تحریم و قطعنامه حداقل یه واکنشی نشون میداد. ایران الان حکم الاغی را پیدا کرده که حرف هیچ کس تو کلش نمیره. در مورد واکنش ایران در مقابل اوباما هم بگم که ایران اصلا فکرش رو نمیکرد که اوباما اینجوری باهاش برخورد کنه. اینها فکر میکردند که خب حالا چون اوباما انتخاب شد دیگر کاری به ما ندارد و ما میتوانیم فعالیتمان را ادامه دهیم اما زهی خیال باطل. اتفاقا به نظر من اوباما سیاست تندتری را نسبت به بوش در مقابل ایران پیش میگیره. الان هم فعلا میخواد اتمام حجت کرده باشه. واقعا من نمیدونم چرا ایران اینقدر لجبازی میکنه. با اینکارهاش باعث شده که وضعمون از اونی که بود روز به روز بدتر بشه و همین یه ذره امنیتی هم که برامون باقی مونده میخواد ازمون بگیره. واقعا اینها نماینده ی مردم هستند یا دشمن مال و جون مردم.

بیان دیدگاه